به نام خدا
دیشب (یعنی چهار شنبه شب) حاج آقا پورسید آقایی مدیر مرکز آینده ی روشن در شبکه ی چهار سیما راجع به انتظار و مسایل مربوط به آن صحبت می کردند.
در آخر برنامه روایتی نقل کردند که آه از نهاد من درآورد، دیگر نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و اشک از دیدگانم را جاری ساخت. از منبعش نپرسید که در برنامه ی زنده اعلام شد و در خاطر ندارم.
مادری پیش امام صادق علیه السلام آمد و عرضه داشت که پسرم خیلی وقت است که برای مسافرت از خانه بیرون رفته و «طال غیبته» و بازنگشته است. حضرت مادر جوان را به صبر دعوت کردند و از او خواستند که به خانه اش برگردد.
روز دوم دوباره مادر جوان شکایت هجران جوانش را پیش امام صادق علیه السلام برد و دوباره از آن حضرت دعوت به صبر شد.
اما روز سوم این گونه بهه پایان نرسید. مادر جوان بعد از اینکه از حضرت شنید که برو صبر که خدا صابران را دوست دارد، طاقتش طاق شد و نتوانست دیگر جلوی خود را بگیرد، داد و بیداد که دیگر کارد به استخوانم رسیده دیگر نمی توانم تحمل کنم و ... که ناگهان حضرت امام صادق علیه السلام گفتند که برو خانه همین حالا جوانت از راه رسیده است. زن متعجب شد که خدایا یعنی چه؟ ولی خب امام معصوم که دروغ نمی گوید. به خانه رفت و جوانش را دید !تعجبش چند برابر شد پیش حضرت برگشت که مگر بعد از پیامبر بر کسی هم وحی می شود؟ امام صادق علیه السلام فرمود که خیر اما این سخن از پیامبر هم نقل شده که هر زمان کارد به استخوان منتظری برسد خدا فرج او را می رساند.
دید بعضی جاها می نویسند بدون شرح !!!!
نیمه ی شعبان مبارک
والعاقبه للمتقین